Tuesday, September 28, 2010

بار هستی

وقتی می‌خواست به دوستش رمان «بار هستی» میلان کوندرا را هدیه کند، صفحه‌ی اول را باز کرد و دلش خواست بنویسد: تقدیم به بار هستی‌ام.

خجالت کشید، چند خط شعر نوشت.

2 comments:

سجاد صاحبان زند said...

حسوديم شد. صفحه خودتو چه خوشگل درست كردي.

bashar said...

کتابی که ابطحی معرفی کرد