برای تمام فجایع رخنداده گریانم.
برای تمام مادران طفل از دست نداده.
برای تمام عروسان شوی نمرده.
قایقهای غرق نشده در مدیترانه.
تمام سیاهی جهان را به سخره میگیرم با اندوهی تلخ حتی بری آنچه هنوز تلخ نشده. با اشک برای نه فقط آنچه اشک دارد که حتی برای آنچه میتواند داشته باشد.
آیا همهی آبهای جهان برای فرونشاندن این بغض کفایت نمیکند؟