هرچند دگرباره امید بازگشتم نیست
هرچند امیدم نیست
هرچند امید بازگشتم نیست
به تزلزل میان سود و زیان
درین گذر کوتاه کجا که رؤیاها در گذرند ۴۳
از برزخ ِ رؤیاگذر ِ میان زاد و میر
(تبرکم بخش پدر) ۴۴ گرچه آرزو نمیکنم آرزوی این چیزها کنم
از پنجرهی چارتاق رو به ساحل خارا
بادبانهای سفید هنوز میافرزاد دریاسو، دریاسو افرازان
بالهای نشکسته
و دل ِ گمشده سخت میشود و شاد میشود
به گل گمشده یاسمین و صداهای گمشدهی دریا
و جان ِ سُستمایه به شورش میخیزد
برای باهوی خمیدهی زرین و بوی گمشدهی دریا
به بازیاب میخیزد
بانگ بلدرچین و مرغ چرخندهی باران را
و دیدهی نابین میافریند
تاشهای تهی میان دروازههای عاج ۴۵
و رایحه تجدید ِ نمکمزّهی ریگزار میکند
اینک زمان ِ َ تنِش میان میر و زاد
مکان انزوا کجا که سه رؤیا در گذرند
بین صخرههای آبی
ولی صداهای برانگیخته از سرخدار که بر باد میرود
باشد که سرخدار ِ دگر انگیزد و پاسخ گوید.
خاهر خجسته ، مادر قدسی ، جان ِ چشمه ، جان ِ باغ ،
مگذار که خود را با دروغ به سُخره بگیریم
بیاموز روی آریم و روی نیاریم
بیاموز در سکون بنشینیم
حتا میان این صخرهها،
آرامش ما درخواست او ۴۶
و حتا میان این صخرهها
خاهر ، مادر
و جان ِ رودبار، جان ِ دریابار ۴۷،
مگذار در جدایی باشم ۴۸
و بگذار بانگ من فرا تو آید ۴۹.
باب ششم (پایانی) «چهارشنبهی خاکستر»* / تی.اس الیوت/ ترجمهی بیژن الهی
پانویسها در ادامهی مطلب (Read More)
پانویسها در ادامهی مطلب (Read More)
*چارشنبه – خاکستر، در سالنامهی مسیحی، گفته میشود به نخستین روز «چلهّ» (Lent) که یک دورهی چهل روزهی استغفار و روزهگیریست یادآور آن چهل روز که مسیح در بیابان به نخورداری گذراند و بر ابلیس چیرگی یافت:
«آن گاه عیسا به دست روح به بیابان برده شد تا ابلیس او را تجربه نماید/ و چون چهل شبانهروز روزه داشت آخر گرسنه گردید/ پس تجربهکننده نزد او آمده گفت اگر پسر خدا هستی بگو تا این سنگها نان شود/ در جواب گفت مکتوب است انسان نه محض نان زیست میکند بل که بهر کلمهیی که از دهان خدا صادر گردد/ آن گاه ابلیس او را به شهر مقدس برد و بر کنگرهی هیکل بر پا داشته/ به وی گفت اگر پسر خدا هستی خود را به زیر انداز زیرا مکتوب است که فرشتگان خود را دربارهی تو فرمان دهد تا تو را به دستهای خود برگیرند مبادا پایت به سنگی خورد/ عیسا وی را گفت و نیز مکتوب است خداوند خود را تجربه مکن/ پس ابلیس او را به کوهی بسیار بلند برد و همهی ممالک جهان و جلال آنها را بدو نشان داده/ به وی گفت اگر افتاده مرا سجده کنی همانا این همه را به تو بخشم/ آن گاه عیسا وی را گفت دور شو ای شیطان زیرا مکتوب است که خداوند خدای خود را سجده کن و او را فقط عبادت نما/ در ساعت ابلیس او را رها کرد و اینک فرشتگان آمده او را پرستاری مینمودند.» (متا، چهارم)
این چهل روزه را فرد مسیحی از گناهان گذشتهی خود توبه میکند و روی از دنیا به جانب خداوند برمیگرداند.
در آداب کلیساییی چارشنبه – خاکستر، کشیش با خاکستر بر پیشانیی عوامالناس علامت صلیب میکشد و این کلمات را تکرار میکند : «به یاد دار، ای انسان، که تو خاک هستی، و به خاک خاهی برگشت.»، ویرایشی از کلام خداوند به آدم (پیدایش، سوم، ۱۹).
۴۳ – در عبارت «کجا که رؤیاها در گذرند» ، Cross (به خاطر سطر بعدی : «از برزخ ...» ) بایستی به «گذشتن» گردانده میشد، که شد؛ اما ضمنن در Cross اشارتی به صلیب مضمرست که به فارسی درنمیآید؛ پس، از «سه رؤیا» (در عبارت «کجا که سه رؤیا در گذرند» ) عیسای مصلوب و آن دو مصلوب دیگر را یاد آریم.
۴۴ – «تبرکم بخش، پدر، چرا که گناه کردهام.» نخستین کلمات توبهکار به کشیش در اعتراف به شیوهی کاتولیک رومی.
۴۵ – رؤیاهای کاذب و موهوم از دروازهی عاجیی «زیر جهان» ( Underworld : جهان مردگان ) میگذرند در راهشان به سوی زمین (نگاه کنید به «Aeneid» ، 'Virgil VI ).
۴۶ – از سخنان Piccarda de Donati ، همان راهبهی پیمانشکن، به دانته («بهشت» ، III ، ۷ – ۸۵) : «آرامش ما خواست اوست، خواست اوست آرامش ما ...»
۴۷ – در یکی از تاشهای Litany ی کاتولیک رومی، مریم «Stella Maris» («ستارهی دریا») خطاب میشود.
۴۸ – «مگذار با تو در جدایی باشم»، خطیست از یک «یشت» (Hymn) کاتولیک رومی موسوم به «روح مسیح».
۴۹ – مزامیر داود، سد و دوم، ۱.
3 comments:
خواهر البته نه خاهر :وینک:
در متن آقای الهی به همین شکل نوشتهاند خاهر
اينبار آمده ام تا بيشتر از اينها در کنار هم باشيم...
سوغاتي اين روزهاي دوري
آدرسي براي
دانلود رايگان مجموعه «يک بحث فمينيستي قبل از پختن سيب زميني ها»ست
منتظرتان هستم
با دو تا شعر
و کلي خبر و لينک خوب
و غم هاي مشترکمان که هرگز تمام نخواهد شد
هرگز...
Post a Comment