اگر یک ایرانی به شما سلام کرد، به او پاسخ دهید، اما اگر خیلی گرم سلام کرد از او فرار کنید.
Wednesday, March 31, 2010
Tuesday, March 30, 2010
آداب ایرانی ۶
کارمند بانک ایرانی، ۱۷ واحد اخم و ۹ واحد تَخم (به فتح ت) پاس کرده است و دیپلم «جواب ندادن» دارد.
Labels:
آداب ایرانی
Monday, March 29, 2010
یا (ي) و کاف (ك) عربی را از وب ایرانی حذف کنیم
بسیاری از وبلاگها و بدتر از آن وبسایتهای رسمی، خبرگزاریها و نشریات اینترنتی، آیینهای نگارشی، درستنویسی و علامتگذاری زبان فارسی و اصول سادهای چون استفاده از «نیمفاصله» و «یای میانجی» را رعایت نمیکنند.
اما چیزی که کمتر به آن توجه شده استفاده از کاف و یای عربی میان حروف فارسی است. کافی که سرکشش افتاده و یک زخم هریپاتری دارد! (ك) و یایی که دوتا نقطه زیرش سبز شده (ي) !
یعنی به جای حرف « ك » از « ک » و به جای « ي » از « ی » استفاده کنیم.
(این موضوع برای بسیاری از موتورهای جستجوی اینترتی هم دردسر ایجاد کرده. بسیاری از یافتهها منطبق با آنچیزی نیست که باید باشد چون مثلا شما در جستجو از یای فارسی استفاده کردهاید ولی در وبسایت یا مقالهای که دنبالش میگردید از یای عربی استفاده شده)
بیایید رعایت کنیم. کاش جناب خوابگرد (علمدار رعایت نیمفاصله در اینترنت) نهضتی راه بیاندازند، که این دو حرف از وب ایرانی پالوده شود.
بیایید رعایت کنیم. کاش جناب خوابگرد (علمدار رعایت نیمفاصله در اینترنت) نهضتی راه بیاندازند، که این دو حرف از وب ایرانی پالوده شود.
Sunday, March 28, 2010
Saturday, March 27, 2010
آداب ایرانی ۴
دختر ایرانی حتی از جلب توجه یک خونآشام هم خوشحال میشود. از اینکه مردی با آن قدرت استثنایی، او را در حد خوردن دوست داشته باشد.
Labels:
آداب ایرانی
آداب ایرانی ۳
پزشک ایرانی اگر برای همه مراجعان (احتمالا مریضان) دارو تجویز نکند شب یک جایش درد میگیرد.
Labels:
آداب ایرانی
Friday, March 26, 2010
خبرنگار سمج
این عبارت و عبارتهای مشابه را بارها شنیدهایم: «خبرنگار سمج»
بعضی از همکاران من این عبارت را نوعی بیاحترامی میدانند. اما من از شنیدنش لذت میبرم.
خبرنگار واسطه مردم و منابع خبری است (منابعی مثل دولت، حکومت و خیلی چیزهای دیگر). خبرنگار چشم و گوش مردم است. او میخواهد حقیقت را به مردم نشان بدهد. به گمانم سماجت در این کار اصلا عیب نیست.
خبرنگار واسطه مردم و منابع خبری است (منابعی مثل دولت، حکومت و خیلی چیزهای دیگر). خبرنگار چشم و گوش مردم است. او میخواهد حقیقت را به مردم نشان بدهد. به گمانم سماجت در این کار اصلا عیب نیست.
خبرنگاری که به منبع خبری به اصطلاح خودمان «گیر» میدهد، برای خودش این کار را نمیکند (برای او میشود یک خبر. به قیمت سال ۸۹ میشود چهار هزار تومان!). ولی برای مردم میشود یک حقیقت. یک واقعیت که باید به گوش مخاطبان برسد. حالا هرچه باشد. او برای شفافیت میجنگد. خبرنگار باید «سمج» باشد. وگرنه خبرنگار نیست.
Thursday, March 25, 2010
آداب ایرانی ۲
مرد ایرانی پشت فرمان خودرو، خود را سلطان محمود غزنوی میداند، رانندههای زن اطراف را رامشگران یا خدم و حشم؛ رانندههای مرد اطراف را سپاه دشمن.
Labels:
آداب ایرانی
آداب ایرانی ۱
رومیها صدها سال پیش، میدان گلادیاتورها را با الهام از خیابانهای تهران در صدها سال بعد راهاندازی کردند: دو یا چند وحشی؛ دهها تماشاگر.
Labels:
آداب ایرانی
Wednesday, March 17, 2010
خبرنگار، خبرنگار میمیرد
فروردین ۸۹ ششمین سال خبرنگاری را آغاز میکنم. وقتی واردش شدم هم میدانستم این یکی با بقیهی کارهای زندگیام که همه نیمهکاره رها شدهاند فرق دارد.
دوستش دارم.
خبرنگاری شغل نیست. یک ایدئولوژی است. یک جهانبینی برای زندگی. یک خبرنگار فقط هشت ساعت در روز خبرنگار نیست. حتی در خواب هم خبرنگاری میکند. شاید درکش برای کسانی که تجربه نکردهاند دشوار باشد. همینقدر بگویم که لحظهای نمیتوانید از خبرنگاری جدا شوید. چشمهایتان جور دیگر میبیند و گوشهایتان جور دیگر میشنود.
مصداقش بسیار خبرنگارانی که در شرایط سخت، دست از این کار نکشیدهاند. نهاینکه آدمهای شجاعی نبودهاند، اما دلیل اصلی شجاعت نیست. خبرنگار نمیتواند خبرنگار نباشد.
خبرنگار، خبرنگار میمیرد.
Tuesday, March 09, 2010
Subscribe to:
Posts (Atom)